نظامسازی قرآنی به عنوان کارکرد اصلی نظام توسعه فرهنگ قرآنی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام ولایت فقیه در بنان و بیان اندیشوران و صاحبنظران دینی ظهور یافته و بخش قابل توجهی از تلاشهای فکری ایشان را متوجه خویش ساخته است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، چکیده کامل
نظامسازی قرآنی به عنوان کارکرد اصلی نظام توسعه فرهنگ قرآنی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظام ولایت فقیه در بنان و بیان اندیشوران و صاحبنظران دینی ظهور یافته و بخش قابل توجهی از تلاشهای فکری ایشان را متوجه خویش ساخته است. این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی، با هدف واکاوی مفهوم نظامسازی قرآنی و بررسی رویکردهای موجود، ضمن کاوشی در معنای این مفهوم، رویکردهای موجود و یا متصور از آن را بررسی کرده و از میان آنها، آنچه قرابت و شباهت بیشتری به مراد نظام توسعه فرهنگ قرآنی از این مفهوم دارد را تبیین میکند. در این مسیر، نگاهی نیز به نارساییها یا کاستیهای رویکردهای مذکور شده است. بر اساس یافتههای مقاله حاضر مراد از نظامسازی قرآنی اصلاح اساسی امور انسانی مبتنی بر اصول قرآن کریم و دین مبین اسلام است و میتوان کارکرد همه دانشهای اسلامی را در قالب این اصلاح تبیین کرد. به مثل احکام اسلامی و تبع آن دانش فقه در واقع الزاماًت اجرایی این اصول در جامعه انسانی به شمار میروند. در این برداشت نظامسازی قرآنی نتیجه اصلاح امر انسانی است یعنی قرآن کریم اصول کلی حاکم بر نظامات انسانی مورد نظر خداوند را ارائه کرده و دانشهای اسلامی دیگر در واقع بیان چگونگی اجرای این اصول هستند. در این میان دانش فقه نیز به مقتضای محدوده و موضوع خویش وظیفهای بر عهده دارد که به دلیل اهمیت این دانش و برای تبیین بیشتر نمونههایی از نقش دانش فقه در تسری اصل عدالت و نیز اصل تساهل و تسامح مورد اشاره قرار گرفته و در پایان به مهمترین چالشهای پیشروی نظام سازی قرآنی اشاره شده است.
پرونده مقاله